یادت هست....؟!


روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!


و من سکوت کردم...


دیدی ...! جاده جایی نرفت...!


آن که رفت ، تو بودی

مَنْ می دانم

دِلَـم تا هَمیشه دَر وَسـط ترین نُقطهِ ی زِندگیتْ جا مانِده...

 جایی بِین خواسَتنْ ونَخواستن ... 

جایی بینِ بودَن ونبودَن ... 

جایی بینِ رَفتنْ ونرفتن ...

 جایی بِین ....... این نُقطه  های خالی ... جــا ماندہ اَم......

خداحافظ تابستان...حالا که میروی بگذار بگویم


      که روزهای گرمت به سردی گذشت

هرگز در این جهان چیزی ندیده ام


 که حتی اندکی زیبا باشد


 مگر انکه فورا ارزو کرده ام که


 همه ی مهر من ان را دربرگیرد

درست است که اعمال ما مارا میسوزانند



 ولی تابندگی ما هم از همین است