من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
از این تکرار ساعتها...از این بیهوده بودنها...از این بی تاب ماندنها...از این تردیدها ...نیرنگها شکها.خیانتها...از این رنگین کمان سرد آدمها...از این مرگ باورها و رویاها...پریشانم...دلم پرواز می خواهد
farzaneh
چهارشنبه 12 بهمنماه سال 1390 ساعت 03:21 ب.ظ