میدونی

میدونی، سخته آلبوم عکسهای دسته جمعیت رو باز کنی و دلت واسه آدمهای توش تنگ بشه آدمهایی که هیچ وقت باهات عکس یادگاری نگرفته اند دلت واسه آواز های دسته جمعی ای تنگ بشه که همیشه تنهایی میخوندی

اینکه

………. . با خودکارت حرف بزنی ....کاغذ هم جوابت رو نده جایی هم اگه دعوت بشی........ از سر رودربایسی باشه

…. اینکه دورت شلوغ باشه چون همه باهات کار دارند اینکه دلت واسه کسی تنگ بشه که هیچ وقت دلش واست تنگ نمیشه

اگه هم صحبتت بشند حرفهاشون فقط زخم زبون باشه و طعنه  .................

اینکه هیچ دستی نیاد روی شونت بگه:"......"

"…." : اینکه دستهای کسی رو التماس کنی که

اینکه همه ی حرفهات رو "...." پر کنه

اینکه رفیقت بگه: "...."

روت نشه حرف دلت رو با اسم خودت بزنی، رفیقات بگن چقدر چرت و پرت مینویسی

هیچ جای زندگی هیچ کسی نباشی اما بگی کاش هیچ وقت هیچکس منو نمی شناخت

اینکه روز واست یعنی وقتهایی که هوا روشنه

اینکه بنویسی "تنهایی" و بخونند "تنها// یی!"

میگن ... فردا یه نفر تو زندگی همه مون میاد

که با خودش آفتاب میاره

یه نفر که یادمون میاره دزد و پلیس هیچ وقت بازی خوبی نبود

گرگم به هوا از اولش هم کار ما نبود

یکی که شمع و گل و پروانه رو باز میاره تو شعرامون

یه نفر که ................... (تا بی نهایت نقطه)

به قول فلانی که نوشت: تقدیم به همه ی اونهایی که به اندازه ی تنهاییهامون باهم درد مشترک داریم  

نظرات 1 + ارسال نظر
chagatay پنج‌شنبه 13 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ب.ظ

Kheyli ghashange

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد