مادر
مگر لحاف من آبی نبود پس چرا سفید پوشم کرده ای؟؟؟؟؟؟
مگر بالشم پنبه ای ونرم نبود پس چرا الان مثل سنگ شده؟؟؟؟
پدر
حتما روشن کردن شمع های اتاقم را فراموش کرده ای تو که میدانستی من از تاریکی میترسم
ببینم باران باریده که همه جا بوی خاک میدهد؟؟؟؟
امروز که آخر هفته نیست که همه برای دیدنم آمده اند
عشق من تو چرا گریه میکنی مگر تازه فهمیدی که قلبم را موقع رفتنت شکستی که الان بالای سرم اشک های ساختگی میریزی؟؟؟