من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
سوگند به زیبایی چشمهایت وبه ریزش همیشگی اشکهایم که من به خیال با تو بودن نیز قانعم پس خیالت را از من نگیر که خیالت مهربان ترین تصویر دنیاست................!!
farzaneh
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1390 ساعت 06:43 ب.ظ