ای آشنای غریبه اگر عاشقی اینرا بدان:شیدایت
آنقدر دور است که نمیتوانی به او برسی
و یا آنقدر نزدیک که خسته اش میکنی
همه معنای حیاتت شده اما درک نمیکند
و آ خر از همه تنها خواسته ات تنهایی است اما زیادی ات میداند
اما تو با وجود همه ی اینها دوست بدار
حتی یک طرفه هم باشد ابدی دوست بدار چنان که
گل ها خجالت بکشند از شکوهش
قناری ها حسادت کنند به آوایش
اما تو باز هم دوست بدار چنان که خاکستر کند وجودت را