به کوری چشم تو هم که باشد حالم خوب ِ خوب است
اصلا هم دلم برایت تنگ نشده
حتی به تو فکر هم نمی‌کنم
باران هم تو را دیگر به یاد من نمی‌آورد
مثل همین حالا که می‌بارد...
لابد حالا داری زیر باران قدم می‌زنی

نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند
می گویند حساسیت فصلی است
آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم . . .

بودیم و کسی پاس نمیداشت


هستیم


باشد که نباشیم و بدانند که بودیم

 

با توام ای خدای مهربانم!
تویی که حرفهایم را می خوانی ،می فهمی
و عشق را در قلبم فرو نشاندی
به من بگو!
دلتنگیت را در کجای دل زمین دفن کنم
تا اینگونه پریشان حال دیدنت نباشم
طوفان غم را چگونه از دریای دلم دور سازم
تا به ساحل آرامشت برسم

بﺎﺷﻪ ﻗﺒﻮﻟﻪ! ﻣﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﯾﻢ ،
ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ ﺩﺳﺖ ﻧﺰﻥ
میشه؟؟
ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺑﯽ ﻋﺪﺍﻟﺖ
متنفرم از این تفاوت ها..