من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
هیچ کس ویرانیم را حس نکــرد وسعت تنهائیــم را حـس نکــرد در میان خنده هـــــای تلخ مــن گریه پنهـــانـــیم را حـــس نکرد در هجوم لحظه های بی کسی درد بی کس ماندنم راحس نکرد آن کـه با آغـــاز مــن مانوس بود لحظه پــایـانـیم را حـس نـکرد ..
farzaneh
دوشنبه 8 خردادماه سال 1391 ساعت 01:32 ب.ظ