زندگی چیست؟؟ تکرار؟ شادی به شرط غم؟ لبخند به شرط اشک؟ آرامش به شرط سختی؟
پیروزی به شرط شکست ؟؟؟ زندگی خون دل خوردن است و در نهایت پشت دیوار آرزوها
ماندن است . نا امیدی واژه غریب ذهن من نیست٬ اشک مهمان تازه از راه رسیده
چشم من نیست ، تنهایی از لحظه های من جدا نیست .... باز هم شب است
و دل در ژرفای بی کسی و سکوت می گرید ٬٬ بی انکه دیگر اشکی سرازیز
شود بی انکه صدایی از حنجره شنیده شود ٬٬٬٬٬ بی انکه فریاد خشمی
سر دهد ، تن سرد و بی روحم نمایان است ٬ درد در فضا موج میزند!! * ظاهرم تو مبین در درونم هل هل ویرانه هاست
من دگر نایی ندارم٬زنده ماندم چون خواست خداست*
چه زود باغ امید پژمرده شد، چه زود رویا از زندگی خسته شد،چه زود تاریکی
زمینه بوم زندگیم شد، چه زود یاد من خاطره شد،و چه زود جسمم خاموش شد .!! *ای خدا از خلقت من تو را چه منظور بود
گر نمیزادی مرا مادر اجاقت کور بود !!؟ *