قلبی شکسته
و دستهای خالی
چشمهای همیشه منتظر
با آرزوهای بر باد رفته
در آستانه سقوط
زجهای بی اثر
زجهای غریب آشنا
واژهای گمنام شبانه
آفتابی سرد و بی روح
در برزخی تا انتهای این دلواپسی
اینجا نه آغاز برام نه پایانی غم انگیز
اینجا آفتابش سیاه
و گفتارش نفرت انگیز
آه....! بیتابانه محتاج تو ام ، ای نیستی....................