من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
دلم رامرورمیکنم تماش ازان توست... فقط نقطه
ای ازان خودم! روی ان
نقطه هم میخ میکوبم وقاب عکس تورامی اویزم.
.
.
. زمان
غارتگرغریبیست همه چیزرامیبرد جزحس دوست داشتن را.
.
.
farzaneh
جمعه 31 شهریورماه سال 1391 ساعت 10:02 ق.ظ