درد تنهایی کشیدن ...
مثلِ کشیدنِ خطهایِ رنگی
روی کاغذِ سفید ...
شاهکاری میسازد...
...
به نامِ دیوانگی...!
و من این شاهکارِ را ...
به قیمتِ همهٔ فصلهایِ قشنگِ زندگیم خریده ام ...
"تــــــــــــو" هر چه میخواهی مرا بخوان ...
دیوانه ...
خود خواه ...
بی احساس ...
نمیــــــــفروشــــــــــم...!!!
سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “
چـه جمـلـه ای !
پــــُر از کـلیـشه …
پـــُـر از تـهـوع …
جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :
” ســرد اسـت “…
یـخ نمـی کنـی …
حـس نـمی کنـی …
کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه
چـه سرمایـی را گـذرانـدم …
خوشحال میشم به وب سایت خودتون سر بزنید
www.migmigvi.mihanblog.com