به آن شلیک می کرد

هیچ چیز مثل فهمیدن مرا در هم نمی کوبد.وقتی کسی ادراک نمی کند یا کم ادراک می کند من می توانم دانایی ام را هیولا وار بر او بگسترانم و از حیرت و بهت و شگفتی اش کیف کنم .اما او می فهمید او به شدت و به سادگی اعجاز آوری همه چیز را می فهمید .آن قدر که گاهی روح مرا کنار دیوار می گذاشت و بعد با یک حرف ساده یا یک پرسش یا یک کلمه -که از آن پیدا بود عمق همه ی تقلا های روح مرا فهمیده است-به آن شلیک می کرد

نظرات 3 + ارسال نظر
یونس چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ http://guardian.blogsky.com

بسیار زیبا...
راستی،لینک هاتون کار نمیکنه...فک کنم مشکل از قالبتون باشه...
اشتباها ..قالب بلاگفا رو برای بلاگ اسکای که استفاده نکردین..نه..؟؟!!

پریسا چهارشنبه 10 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:31 ب.ظ

عزیزم مثل قبلی ها خوب نه عالی....خیلی هم جالب مرسی

میلاد آرشام پنج‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:39 ب.ظ http://arsentus.blogsky.com

سلام آجی خوشگله

وبت چه خوشمل شده

این پستت دقیقا چی میخواد بگه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد