من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
ومن قایقی که آرام برجذرومدش درحرکتم نزدیکتر بیا توتنهاکسی هستی که اگر نزدیکتر بیایی سراب نخواهی بود ومن می آیم تابر ساحل شنی ات ردپایم را به یادگار بگذارم
دفترم را دفن کردم تو که رفتی تمام خاطراتت مرده بودند !
farzaneh
دوشنبه 22 آبانماه سال 1391 ساعت 06:06 ب.ظ