من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
از خواب پریدی؟

دنیا تموم نمیشه
خوبم... تو چطوری بی مرام؟
اگه هدف رسیدن بود دیگه چرا خواب لعنتی؟!
از تمام رمز و رازهای عشق
جز همین سه حرف
جز همین سه حرف ساده ی مین تهی
چیز دیگری سرم نمی شود
من سرم نمی شود
ولی..
راستی دلم که می شود..