من با همه ی من بودنم . گاهی کم می آورم و بدجور دلم میگیرد از پیرامونی که سخت مرا احاطه کرده است . و اینجا تنها جایی است که خودم را فریاد میزنم با همه ی بغضها و دردها و نفرتها و عشق و شادی ها . و در نهایت سبکی و آرامشی درست که بعد از استفراغ جسم را در بر میگیرد... روح من نیز بعد از فریاد آرام می شود ....رام میشود !
ادامه...
مدتی است فــــــــــــــــــڪـرم درد مــــــــــــــی ڪـــــــــــــــــــــند... دڪـتـرها می گوینــــــــــد : تــــــــــوده ای از حـرفـهــــــــــــای ناگـفـتـــــــــــــــه در ســــــــــر دارم.
سلام فرزانه جون
ریشه در خاک دارم ...
اما میراثدار غرور آسمانم ...
قالبت محشره
1 دی تولدته؟
من 20 دیماهه
بی مرامی چون کم پیشم میای
با حال بود بمن سر بزن
nice music...I loved it
تنهایی ...
سلام
تــا حــالا دقـــت کــردی ...
همــه میگـــن سـَــگـــ بــه وفـــاداریش معـــروفــه
امــا چــرا میـــگن :
" یــــه روز مثـــل ســگ پشیـــمون مـیــشی ..! "
چـــــون تــه وفاداری همیشــه پــَـشــیـــمـــونیه ...
پشیــــــمـــونـــم !
پشیــــــمـــونـــم !
مدتی است فــــــــــــــــــڪـرم
درد مــــــــــــــی ڪـــــــــــــــــــــند...
دڪـتـرها می گوینــــــــــد : تــــــــــوده ای از
حـرفـهــــــــــــای ناگـفـتـــــــــــــــه در ســــــــــر دارم.
سلام فری!
چطوری؟
کجایی نیستی؟
زودی بیا
صبورانه در انتظار زمان بمان،هرچیزی در زمان خودش اتفاق می افتد،باغبان اگر باغش را غرق آب هم کند درختان در فصل خودشان
میوه خواهند داد…
خاطراتت،از ابتدا خیس نبود...! آفتابی بود و زیبا... مرا ببخش... دست خودم نبود بارش گاه و بیگاه چشمهایم...
اشتباه من این بود...
هر جا رنـــجیدم ، لبــــخند زدم...
فـــکر کـــردند درد نــــدارد،سنـــگین تر زدنـــد ضـــربه ها را....
همه غصه های دنیا توی این یه خط خلاصه شده:
کاش به اندازه تنهایی هایم کنارم بودی
آتیشمون زدی ....
عشق راوقتی دیدم که کودکی به
خاطرکبوتری که زیرماشینی له شده
بودصادقانه اشک می ریخت