اگر میخواهی حرف بزنی چنان حرف بزن که بتوانم باور کنم
اگر میخواهی بگریانی چنان بگریان که تمام عمر ساکت نشوم
اگر میخواهی بروی چنان برو که حتی با مرگم فراموش نکنم
اما اگر میخواهی دوست بداری چنان دوستم بدارکه اگر حرف بزنی یا بگریانی یا بروی تمام عمر تو را در قلبم زنده نگه دارم
خاطرمان باشد که به یاد هم باشیم شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم ان غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود
هـرکه می خواهـی بـــاش این عادت مشترک انسانهاســت
.تو نیز ، روزی. ساعـتی. لـحظــه ای
احساس خواهی کــــرد
کـــه هیـچکس دوستت نـداره
خوشا به حال گیاهان. که عاشق نوراند
و دست منبسط نور بر شانه آنهاست
نه وصل ممکن نیست همیشه فاصله ای هست
دچار باید بود
برای رفتن کافی بود با شهامت و صداقت بگویی : خدانگهدار این همه بازی و دروغ و آسمان و ریسمان بافتن نداشت !!مطمئن باش که در آن صورت قابل احترام تر بودی ........نمی دانم چرا انسانها هنوز یاد نگرفته اند که :می توان به زیبایی درود ، بدرود گفت