دلم به حال تنهایی خود سوخت

امشب به وسعت تمامی شبهایی که تو را نداشتم...

دلم به حال تنهایی خود سوخت.....

در کنار پنجره ام رویای دوست داشتنت را......

به دست اشکهایم می سپارم .....

تا همچون تو در خاطراتم مدفون شوند......

میخواهم تنهایی ام را به آغوش گرمی بفروشم.....

نه به آن مفتی که تو خریدی ......

به بهای سالهای باقی مانده از آینده ام!!

نبودنت

بگو چه مخدری بود
در بودنت ...

که اینهمه نبودنت را
درد می کشم ... !

تمــــام شــد دلـــــــــــم...!

ایــن روزهـــا همــه بــه مــن

دلـتــنـــگــی

هــدیــه مـی دهنــد

لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!

بــه خـــدا

تمــــام شــد

دلـــــــــــم...!

می دانی !؟ به رویت نیاوردم … !
از همان زمانی که جای ” تو ” به ” من ” گفتی : ” شما
فهمیدم
پای ” او ” در میان است  . . .

" او "

کسی چــه میــداند

امــروز چنــد بار فرو ریختم ..

از دیدن کسی کــه ،

تنهــا لباسش شبیــه به " او " بــود !