فقیر بودن زمانی نیست که دستهایت را در جیبت فرو کنی و هیچ چیز پیدا نکنی
فقیر بودن زمانیست که وقتی دستت را از جیبت بیرون می آوری کسی نباشد که آنها را بگیرد
دوست داشتن,ارزش دادن, ترس از رنجیدنش
اینست عشق واقعی
عشق چیزیست که هروقت که به آن فکر میکنی پروانه های وجودت به پرواز در می آیند
و هر چیزی را که میبینی به او مانند میکنی
ودر هر لحظه تلخ و شادت او را کنارت میخواهی
و تو هر روز که میگذرد بیشتر دوست میداری و انتظار میکشی
اما نمیفهمی همچنان که تو در وجودت او را می پرورانی
او هیچوقت تو را دوست نداشته
تو هیچ ندیدی سیل اشکهایم را که برایت ریختم
هیچ ندیدی ذره ذره آب شدنم را وقتی که به تو فکر میکردم
هیچ حس نکردی که مثل انتظار کشیدن برای مرگ انتظارت را میکشم
تو یک انسان سرشار از امید و آرزو
و من یک نفر سرسری با زندگی تباه شده
لطفا ترحم هایت را برایم زیادی ندان
تو را نه فقط برای یک روز بلکه برای همه ی روزهایم نوشتم
تو را نه فقط برای دنیایم بلکه برای محشرم نوشتم
این چشم ها زمانی مال تو بود اما تو آمدی , رفتی
و تمام شدی
وحالا مثل همه ای دروغگو و غریبه