گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام
دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
...
نمیدانم من
کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــ و تنهایم
من زنده که نیستم میان کفنم..........
دل،ابر گرفته ای ست در پیرهنم
.........
اینگونه به دست خالی ام زل نزنید.......
من وارث درد هفت میلیارد تنم..