حقیقت های من..........

حقیقت های من حتی در رویاهایت هم گنجانده نمیشود

خنداندن کسی که میگرید از گریه کردن با او بهتر است

باز من و تنهایی, مانده ایم

در سیاهی دردناک شب  

 و زیر تنها چراغ روشن شهر 

  به زیر باران 

 باز من و تنهایی, مانده ایم

زمانی که تنها میمانی

در شهر های دیگر زمان معنایی ندارد

و زمان بسیار دردناک است هنگام اندیشیدن به کسی که دوستش داری

نه مال و ثروت ونه شان و منزلت هیچکدام

ارزشی ندارند زمانی که تنها میمانی

همه ی قوانین بی رحم اند

دوست داشتن گناه نیست و کسی که دوست

 دارد تا بی کرانه ها دوست خواهد داشت

کسی که میرود بدون اینکه به این بیندیشدکه پشت

سرش چه ها خواهد شد میرود و برای توجیه همه

ی اینها میگویند که قانون اینست اما اینرا بدان که

همه ی قوانین بی رحم اند