خیانت است به تــــو

تا دوبــــاره دیدنت… 


  این تخت خواب را وارونه خواهــــم خوابید
  

خیانت است به تــــو 

 ســــر بر کنار خیالت گذاشتن….
 

خواب هایم را رنگی می کنی

به خواب هایم نیـــا 


  خواب هایم را رنگی می کنی
  

روزم را سیـــاه!
 

دیگر نمی نویسمت …!

دیگر نمی نویسمت …!  


 هرکس ..
 

 به چشمــهایم نگاه کند !
  

تو را خواهد خواند…

من فرزندی به دنیا نخواهـــــم آورد

من فرزندی به دنیا نخواهـــــم آورد 


  بگذار منقرض شود نسل غمگین چشمهایمان...
  

نسل خیس گونه هایمان...
  

بگذار منقرض شود این دردهای سر به فلک کشیده مان...
  

و این دلهـــــــــای شکسته مان...

هوس کرده ام

دیوانگی بد نیست 


  هوس کرده ام
  

چنان گیج شوم از "تو"...
  

چنان مست شوی از "من"..
  

که زمین سرگیجه بگیرد... 


 و اشتباهی سالی سیصد و شصت وشش دور بگردد... 


 یک روز اضافه تر به دور - " تو"..