هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن...

به هر حال دارم فراموش می کنم فراموش شدنم را

...

 

نه صدایش را نازک میکرد و نه دستش را آردی



از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم

زندگی اگرزیبا بود

برآنچه گذشت وآنچه شکست حسرت نخور،




زندگی اگرزیبا بودباگریه شروع نمیشد

..

و مــــــــــــــاتمـــــــــــــام شدیم

تمـــــــــامِ مــــــــن بودی

در متنـــی بی حاشیـــه

که تمامــــی نداشـت

درریــســـمانِ سـکــوتــی

طـــومارمــا ن را پیچیــــد

و مــــــــــــــاتمـــــــــــــام شدیم

!

این روزها ؛ خوابم نمیاد ....



فقط میخوابم که بیدار نباشم

...