زنگ میزنم از طرفت به خودم!!!

حرف میزنم به جایت با خودم

!!!
راستی صدایت چه قدر شبیه هق هقم شده است

سخت است یکرنگ ماندن

سخت است یکرنگ ماندن 


در دنیایى که مردمش براى  

 

پررنگ شدن حاضرند  

 

هزار رنگ باشند

هیچ کس اینجا گم نمی شود

دنیا کوچکتر از آن است

که گم شده ای را در آن یافته باشی

هیچ کس اینجا گم نمی شود

آدم ها به همان خونسردی که آمده اند

چمدانشان را می بندند

و ناپدید می شوند

یکی درمه

یکی در غبار

یکی در باران

یکی در باد

و بی رحم ترینشان در برف

آنچه به جا می ماند

رد پائی است

و خاطره ای که هر از گاه پس میزند

مثل نسیم سحر

پرده های اتاقت را

...

این بار برای همیشه کوله بارم رو جمع میکنم....

چه راحت به من گفت دروغگو ! زندگی به چه دردم میخوره؟

وقتی احساسم به رنگ سفید بود ....  اما همه سیاه دیدنش!

حرفام راست بود ....  اما دروغ شنیدنش!

دلم تنگ بود....  اما راحت شکستنش !

تو از من گذشتی!  اما به خدا من نتونستم....

تو از رفتن من شاد هستی....  من این خوشحالی رو تو صدات می بینم....

این بار برای همیشه کوله بارم رو جمع میکنم.... و از زندگیت خواهم رفت ....!

من اگر میتوانستم, جای خالی تــــــــــو را پر میکردم!...!

چه مسخره است سؤال امتحان که میگوید لطفاً جای خالی را پر کنید... !!

من اگر میتوانستم, جای خالی تــــــــــو را پر میکردم!...!