دردهای من جامه نیستند
تا
زتن درآورم
چامه
و چکامه نیستند
تا
به رشته سخن درآورم
نعره
نیستند
تا
ز نای جان برآورم
دردهای
من نگفتنی
دردهای
من نهفتنی است
دردهای
من
گرچه
مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد
مردم زمانه است
آدمیزاد....
غرورش
را خیلی دوست دارد،
اگر
داشته باشد،
آن
را از او نگیرید...
حتی
به امانت نبرید...
ضربه
ای هم نزنیدش،
چه
رسد به شکستن یا له کردن!
آدمی
غرورش را خیلی زیاد، شاید بیشتر از تمام داشته هایش، دوست
می
دارد؛
حالا
ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر
دوستت دارد!
و
این را بفهم آدمیزاد!