Je suppose que tu me manques

par conséquent, les systèmes de cette

ne sois pas triste

les façons dont ces mots

Je déchire mes yeux de Pierre

je vois devant moi

ای نا رفیق.. به کدامین گناه ناکرده..
تازیانه می زنی بر اعتمادم
زیر پایم را زود خالی کردی . سلام پر مهرت
را باور کنم.یا پاشیدن زهر نا مردیت را
خنجری از پشت در قلبم فرو رفت پشت
سرم را نگاه کردم .. کسی جز تو نبود

هر چه تنها تر باشی بهتر است.

ازاین پس آرزویی  نخواهم کرد که

مبادا حسرت دوباره ای سبز شود

در این شهر صدای پای مردمی می آید

که هم چنان که تو را می بوسند

در ذهنشان طناب دار تو را میبافند

صادقانه دروغ می گویند

خالصانه خیانت می کنند.

در این شهر هر چه تنها تر باشی بهتر است.

بد باختم،

احساس میکنم بازی را بد باختم، خیلی بد.

حواست هست؟؟؟؟ من یارت بودم نه حریفت، میفهمی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...