-
چند ساله بودند چشمانت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 18:07
ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﭘﯿﮏ ﺍﺯ ﺷﺮﺍﺏﻧﮕﺎﻫﺖ ﺧﻮﺭﺩﻡ؛ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻟﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ؟ ﻋﻤﺮﯼ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﻫﻨﻮﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﺗﻮﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺗﻠﻮ ﺗﻠﻮ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻡ
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 18:04
· گاهی تنها که باشی. .. آرزو می کنی ؛ یک نفر اسمت را صدا کند حتی اشتباهی ... !!!
-
شیرینی زندگیمون....................
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1390 18:03
این روزها تنها شیرینی زندگیمون شده خندیدن به تلخیها ...
-
اینجا زمین است ...
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 13:10
· اینجا زمین است ... رسم آدم هایش عجیب است! اینجا گم که مى شوى به جاى اینکه دنبالت بگردند فراموشت مى کنند!!!!!
-
غــم هــایم را بــغل کــن . . . !!!
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 13:10
مــشب بــه میــهمانی تــو می آیــم نــه چشــمان فریــبنده ات و نــه لبــان تبــدارت را میــخــواهــم ... مــرا آغــوشــی بــه وســعت دســتانت کافــی ســت ... دلــم گــرفــته ... غــم هــایم را بــغل کــن . . . !!!
-
واسه همینه که عاشق ها دیوونه میشن
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 12:49
اگه کسی رو دوست داشته باشی، نمی تونی توی چشم های اون زل بزنی... نمی تونی دوریش را تحمل کنی... نمی تونی بهش بگی که چقدر دوستش داری... نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ... واسه همینه که عاشق ها دیوونه میشن
-
بر خاک بخواب نازنین
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 12:43
بر خاک بخواب نازنین،تختی نیست. آواره شدن ,حکایت سختی نیست. از پاکی اشکهای خود فهمیدم . لبخند همیشه راز خوشبختی نیست
-
وقتی که خدا داشت منو بدرقه می کرد
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 12:42
وقتی که خدا داشت منو بدرقه می کرد بهم گفت: جایی که میری مردمی داره که میشکوننت ، نکنه غصه بخوری ، من همه جا باهاتم تو تنها نیستی تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب میذارم که جا بدی ، اشک میدم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی برمگردی پیشم
-
منتظر کسی باش که........
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 12:41
منتظر کسی باش که اگه حتی در ساده ترین لباس بودی، حاضر باشه تو رو به همه دنیا نشون بده وبگه که : " این دنیای منه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 بهمنماه سال 1390 12:41
هرچه بیشتر انسان ها را می شناسم، سگ ها را بیشتر ستایش می کنم
-
چه تلخ است قصه ی عادت!!!!
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:58
• ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمی شنوند چه تلخ است قصه ی عادت!!!!
-
قصه آدم............
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:58
· قصه آدم ، قصه یک دل است و یک نردبان. قصه بالا رفتن، قصه پله پله تا … قصه آدم قصه هزار راه است و یک نشانی . قصه جست و جو ، قصه از هر کجا تا او. قصه پیله است و پروانه. قصه تنیدن است و پاره کردن. قصه به پرواز درآمدن، قصه پرواز... من اما هنوز اول قصه ام. قصه همان دلی که روی اولین پله مانده است
-
رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت .............
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:57
· رفتـن کسـی کـه لایـق نیسـت ... نـعمـت اسـت نـه فـاجـعه ... .اما گاهی هم برای جاودانه شدن باید رفت
-
چقدرعجیبه که...........
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:26
چقدرعجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت برنمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه
-
خدایا من او را بعد از تو می پرستم
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:24
خدایا چه سخته جدایی.... چه سخته دوری از یار و تنهایی ولی سخت تر از ان انتظار است همان انتظاری که به من امید اتصال می دهد یعنی ممکن است بار دیگر خوشبختی را با او در اغوش بگیرم؟ ممکن است بار دیگر طعم شیرین با او بودن را بچشم؟ خدایا مگر من چه گناهی به در گاهت کردم که قلبم را عاشق افریدی خدایا جرم من دوست داشتن است من با...
-
خستـــه شــدم از بس...............
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:24
خستـــه شــدم از بس آرزو کـردم و دیـگـران به آن رسیـدنـد
-
خیلی عذر میخواهم از اینکه..............
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:23
خیلی عذر میخواهم از اینکه دستانت را گرفتم از اینکه به چشمانت نگریستم......... و بیشتر از همه عذر میخواهم که تو را انسان شمردم و دوستت داشتم........
-
عاشقم نبودی اما................
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:22
عاشقم نبودی اما عشقم بودی............. اما حالا حتی نفرتم هم نیستی.............
-
لعنت به..................
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:21
لعنت به روزی که دیدمت............... حیف ارزشی که به تو دادم............ بشکند دستانم که دستهایت را گرفت........ و بازایستد قلبم که عاشقت شد............. کور شود چشمانم که تو را نگریستند......... و از همه مهمتر که من در این دنیا شناختمت پس.........لعنت به این دنیا که تو را به من شناساند
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:20
من بیشتر از عشق به نفرت ایمان دارم چون هیچوقت ساختگی نیست..............
-
خواهی فهمید............
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:17
میدانم امروز صدایی غریب و نا آشنا به گوشت خواهد رسید.......... وتو خواهی فهمید که چگونه یادت میکنم و چقدر دلتنگم از دوری ات............. دستانت خواهد لرزید و چشم به راه خواهی ماند و حس خواهی کرد تمام احساساتم را...... هرگز ترکم نکن من تاب رفتنت را ندارم........ هرگز اشک های حسرتم آرام بخش لحظات مرده ام نخواهند...
-
عشقی دارم که تا لب گور با من است................
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:15
نگاه هایی هستند که تمام عمر می گریانند راه هایی هستند که عادت کردن به آنها سخت وطاقت فرساست............... قلب هایی هستند که زیر آوار درد تکه تکه شده اند................... و انسان هایی هستند که هرگز فراموش نمیشوند هرگز میندیش که من عشقی فنا پذیر دارم من عشقی دارم که تا لب گور با من است
-
نه................
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:13
نه زبان ها قدرت وصفت را دارند. ....... و نه چشم ها جرئت نگریستنت را............... نه انگشتانم تحمل نوازش کردنت را دارند......... نه دستانم برای به آغوش گرفتنت دراز میشوند........... و نه عمرم برای یافتن یکی همانند تو کافیست.... .
-
فرض کن.................
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:07
فرض کن................. به عکاس بگویم: تارهای سپید را سیاه کند و چین و چروک را ماست مالی و حتی از آن خنده ها که دوست داری برایم بکارد باز هم از نگاهم پیداست چقدر به نبودنت خیره مانده ام ..........
-
هر وقت..........
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:06
· هر وقت در فریب دادن کسی موفق شدی . به این فکر نباش که اون چقدر احمق بوده . به این فکر کن که اون چقدر به تو اعتماد داشته ..! !
-
بگو درونت جست و جویم کنند.............
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:04
همه ی ترنم خواسته هایم در تو خلاصه شده بود دنیایم قبل از تو فقط هیچ و پوچ بود همه معنای بودنم تویی تمام رویاها و امیدها در دریای چشمانت معنا شده اگر به دنبالم گشتند بگو درونت جست و جویم کنند که من تو شده ام...............
-
اما عشقی که به تو دارم...........
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:03
یک امیدی هست که هرگز بی رنگ نمیشود.... حسرتی هست که هرگز خاموش نمیشود..... مرگی هم هست که انکار نمیشود........... اما عشقی که به تو دارم نه میمیرد و نه پایان میپذیرد
-
و سلام ای نفرت جدید من.....................
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 14:01
یک تشکر به تو بدهکارم چون در کنار عشق نفرت را به من آموختی.................... ای کاش یادم نمیدادی و تو را مرده ای بیش نمیشمردم..................... خداحافظ عشق قدیمی من.............. و سلام ای نفرت جدید من..............
-
آخر خط.......
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 13:59
· یه وقت هایی هست تو زندگی، که آدم در اوج نیاز به بی نیازی میرسه... به اون لحظه ها میگن آخر خط.......!
-
من از این فاصله ها دلگیرم
چهارشنبه 26 بهمنماه سال 1390 13:58
من از این فاصله ها دلگیرم !! من از این فاصله ها دلگیرم بی تو اینجا چه غریبانه شبی می میرم ساعت گریه و غم هیچ نمی خوابد و من در الفبای زمان خسته ی این تقدیرم سالی ست که می خواهم از اینجا بروم ولی افسوس که در قلب زمین زنجیرم در غم عشق ندانسته ی خویش روی سجاده ی احساس تو ... "جان" می گیرم